قوله تعالى: و إذا رأیْت الذین یخوضون فی آیاتنا و چون بینى ایشان را که در سخنان ما مى خوض کنند، و بفراخ سخنى و بافسوس میروند فأعْرضْ عنْهمْ روى گردان از ایشان و جدایى جوى حتى یخوضوا فی حدیث غیْره تا آن گاه که در حدیثى دیگر روند و إما ینْسینک الشیْطان و اگر دیو فراموش کند بر تو اعراض از ایشان فلا تقْعدْ نگر تا ننشینى بعْد الذکْرى‏ پس یاد آمدن نهى من مع الْقوْم الظالمین (۶۸) با آن گروه ستمکاران بر خود.


و ما على الذین یتقون و بر پرهیزگاران نیست منْ حسابهمْ از شمار و از جرم و تاوان خائضان منْ شیْ‏ء هیچ چیز و لکنْ ذکْرى‏ لکن این پند است و عبرت نمودن خائضان را لعلهمْ یتقون (۶۹) تا مگر از آن خوض بپرهیزند.


و ذر الذین اتخذوا دینهمْ لعبا و لهْوا گذار ایشان را که دین خویش ببازى گرفتند و غرتْهم الْحیاة الدنْیا و فرهیفته کرد ایشان را زندگانى این جهان و ذکرْ به و پند ده بقرآن و در یاد ده أنْ تبْسل نفْس بما کسبتْ پیش از آنکه تن کافر را بسخت‏تر عذاب سپارند بآنچه کرد درین جهان لیْس لها منْ دون الله و او را نه فرود از خداى ولی و لا شفیع نه یارى و نه شفیعى و إنْ تعْدلْ کل عدْل و اگر تنى خویشتن باز خرید بهمه فداى لا یوْخذْ منْها آن فدا ازو بنستانند أولئک الذین أبْسلوا ایشان آنند که ایشان را فرا دادند فرا سخت‏تر هلاکى و عذابى بما کسبوا بآنچه میکردند لهمْ شراب منْ حمیم ایشان را است شرابى از آب گرم و عذاب ألیم و عذابى دردنماى بما کانوا یکْفرون (۷۰) بآنچه مى کافر شوند.


قلْ گوى یا محمد! أ ندْعوا منْ دون الله فرود از خداى چیزى خوانیم ما لا ینْفعنا که ما را هیچ بکار نیاید اگر خوانیم و لا یضرنا و نگزاید اگر نخوانیم و نرد على‏ أعْقابنا و برگردانند ما را با پس وا بعْد إذْ هدانا الله پس آنکه راه نمود الله ما را کالذی اسْتهْوتْه الشیاطین فی الْأرْض چون چن له أصْحاب و او را یارانى‏اند از مشرکان یدْعونه إلى الْهدى که او را مى‏باز خوانند با ضلالت که آن را مى‏هدى و راستى نه پندارند ائْتنا و میگویند او را که ایدر آى بما قلْ پیغامبر من گوى: إن هدى الله هو الْهدى‏ راه نمودن الله هدى و راست راهى آنست و أمرْنا و فرمودند ما را لنسْلم تا گردن نهیم لرب الْعالمین (۷۱) خداوند جهانیان را.


و أنْ أقیموا الصلاة و فرمودند ما را که نماز بپاى دارید و اتقوه و از خشم و عذاب خداى بپرهیزید و هو الذی إلیْه تحْشرون (۷۲) و او آنست که شما را برانیگخته با وى خواهند برد.


و هو الذی خلق السماوات و الْأرْض و او آنست که بیافرید آسمانها و زمین بالْحق بسخن روان و فرمان رسنده بپایان و یوْم یقول و آن روز که گوید: کنْ فیکون باش تا مى‏بود قوْله الْحق فرمان وى روان و له الْملْک و پادشاهى وى را یوْم ینْفخ فی الصور آن روز که دردمند در صور عالم الْغیْب و الشهادة داناى هر پوشیده و آشکارا و هو الْحکیم الْخبیر (۷۴) و اوست داناى آگاه. دانا بهمه چیز، آگاه از همه چیز.